خود هیپنوتیزم، ذهن و آموزشهای برتر
قبل از شروع کلام اجازه می خواهم بگویم که تمام هیپنوتیزمها یک خود هیپنوتیزم هستند. البته این یک ایده جدید و نوینی نیست و سالها قبل توسط دکتر میلتون اریکسون (Milton Ericson) پایه ریز هیپنوتیزم جدید عنوان گردیده است. مبناء این کلام این است که تا زمانی که فرد خودش پذیرای کلام القایی و القائات حالت ترنس از جانب هیپنوتیزور نباشد هیپنوتیزمی رخ نمی دهد. در واقع فرد با تعبیر کلام هیپنوتیزم کننده و پذیرش آن برای خودش فرآیند روانی- فیزولوژیکی آن را طی کرده به حالت هیپنوتیزمی فرو می رود. به عبارتی خود فرد مهمترین کلید موفقیت برای هیپنوتیزم شدن در جلسه هیپنوتیزمی است. در برنامه های خود- هیپنوتیزم فرد می آموزد که خودش را بدون نیاز به وجود کس دیگری هیپنوتیزم نموه و امواج مغزی مختلفی را در خود ایجاد نماید. در واقع خودش هم هیپنوتیزم کننده و هم هیپنوتیزم شونده است. هیپنوتیزم یک حالت طبیعی است که با تغییر امواج مغز (Brain wave) صورت می پذیرد. این امواج مغزی امواج آلفا (Alpha) و تتا (Theta) هستند. در جدول زیر انواع امواج مغزی و حالات و برخی از تواناییهای مربوط به این امواج را معرفی می نماییم. همان گونه که ملاحظه می گردد دامنه حالات هیپنوتیکی از امواج آلفا آغاز و تا امواج دلتا می تواند ادامه یابد. هیپنوتیزم عرصه سبک در امواج آلفا و عرصه متوسط و سنگین در امواج تتا و دلتا اتفاق می افتد.
در واقع هیپنوتیزم شرایط طبیعی مغز در امواج خاص است. زمانی که امواج مغز در شرایط خاصی قرار گیرد حالات هیپنوتیکی رخ می دهد.
نوع موج
دامنه فرکانس (هرتز )
تواناییهای ذهنی
دلتا ( Delta )
1/0 تا 3
خواب عمیق، خواب شفاف، افزایش عملکرد سیستم ایمنی، هیپنوتیزم
تتا ( Theta )
3 تا 8
آرامش عمیق، مدیتیشن، افزایش تمرکز حافظه ای، خلاقیت، رویابینی شفاف، هیپنوتیزم، حالات هیپنوگوجیک
آلفا ( Alpha )
8 تا 12
آرامش ملایم، آموزش برتر، تفکرات مثبت، هیپنوتیزم، مدیتیشن
بتای پایین ( Low Beta )
12 تا 15
آرامش متمرکز، افزایش تواناییهای توجه
بتای متوسط
( Midrange Beta )
15 تا 18
افزایش و تواناییهای ذهنی، تمرکز هشیاری، IQ
بتای بالا ( High Beta )
بیش از 18
کاملا بیدار، حالات نرمال هشیاری، استرس و اضطراب
گاما ( Gama )
بیش از 40
در ارتباط با اطلاعات، اشتغال فرآیند مهارتی غنی
با توجه به جدول فوق به مطلب مهمی پی می بریم و آن اینکه در بتای پایین ( Low Beta ) تواناییهای توجه افزایش می یابد و فرد قادر به توجه بیشتر (که عامل بسیار مهمی در ادراک یادگیری است) می گردد.
این توانایی توجه در امواج آلفا ( Alpha ) بیشتر و در امواج تتا ( Theta ) به اوج خود می رسد. با توجه به این واقعیت می توان از هیپنوتیزم برای آموزش برتر یا آموزش با توجه و ادراک قوی تر و حافظه ای نیرومند تر بهره مند شد و نتیجه آموزش را تا چند برابر افزایش داد.
چرا در امواج آلفا و تتای ذهنی آموزش سریع تر و بهتر صورت می گیرد؟
در این حالات فرد از تنشها، انقباضات و استرسهای جسمانی و روانی به دور است.
دارای آرامش و نوعی سکوت و سکون درونی و متمرکز است.
دارای توجه و تمرکز بیشتری است.
دارای حضور ذهنی و حافظه ای نیرومندتر است.
به نوعی دستیابی اش به ضمیر نیمه آگاه سریع تر و بیشتر صورت می گیرد.
دارای قدرت تصویرسازی قوی تری است.
انرژی روانی بیشتری برای آموزش دارد.
کاربرد این روش
از این روش می توان در زمینه های فوق العاده متنوع بهره گرفت. از جمله زمینه های متداول می توان موارد زیر را نام برد:
برنامه ریزیهای مدیریتی و کاری که به دقت، سکوت و آرامش نیاز دارد.
تعمق در حل یک مسئله پیچیده.
مرور درسها و یا مرور کارهای انجام شده در گذشته، یادآوری خاطرات.
آموزش شیوه های جدید زندگی.
آموزش زبانهای خارجی، بخصوص مکالمه در مدت کوتاه.
آموزش درسهای اعتماد به نفس و ابراز وجود.
آموزش ارتباطات موثر.
هنرهای تجسمی و برنامه ریزیهای گرافیکی و سایر مهارتهای ذهنی.
ایجاد آرامش و تمرکز برتر.
درمانهای مختلف روانپزشکی منجمله حساسیت زدایی ها، شناخت درمانیها و جرات آموزی.
فائق آمدن بر عادات مضر و ناپسند.
فائق آمدن بر دردها و کنترل شرایط بدنی.
فهم و شناخت برخی از تجربیات مرتبط با ادراکات فراحسی.
یک تمرین عملی و ساده در درک بهتر این روش :
1- در محلی ساکت قرار گیرید.
2- می توانید به شکل نشسته یا خوابیده قرار بگیرید.
3- در وضعیت نشسته روی زمین با کمر صاف و کشیده قرار گیرید و اگر این طرز نشستن برای شما دشوار است روی یک صندلی تکیه دار و یا پشت به دیوار بنشینید. در هر صورت سعی نمایید که کمر شما صاف و کشیده باشد.
4- به آرامی پلکها را روی هم گذاشته به روند عادی تنفس خود توجه داشته باشید.
5- به تدریج در سه دقیقه به عضلات و سپس تنفس خود آرامش دهید. اجازه دهید تنفس آرام، راحت و شکمی باشد.
6- به تدریج به تنفسهای خود عمق ببخشید (دمهای عمیق تر و بازدمهای بلندتر). همچنان با دقت و تمرکز فرآیند تنفسها را دنبال نمایید و آنها را برای حدود پنج دقیقه ادامه دهید.
7- در طول تمرین سعی نمایید ساکن و بی حرکت باقی بمانید.
8- حالا به کارها مختلفی که می خواهید در طول روزهای متمادی انجام دهید فکر کنید. به جنبه های مختلف آن بپردازید و سپس برای انجام دادن آنها در ساعات و اوقات مختلف برنامه ریزی نمایید. با انجام دادن این کار متوجه وسعت نگاه و حضور ذهن و تمرکز برتر خود می گردید. با تکرار این روند ذهن شما قوی تر و بهتر عمل خواهد کرد.
به نقل از مجله «یوگا پیام مهر »
سال ششم، شماره بیست و سوم
نوع موسیقی و تاثیر آن بر کودک
نوع موسیقی و اثر آن بر روح و روان کودکانمان
بنام خالق یکتا
دنیای امروز دنیایی است مکانیزه و ماشینی که میتوان گفت تمامی انسانها وحیوانات و یا تمامی موجودات زنده ایی که بر روی این کره خاکی زندگی می کنند بخشی از زندگی خود را با موسیقی سپری می کنند . به عنوان مثال در کشور هلند برای پرورش گل در زمانهای خاصی از شب برای افزایش رشد گیاهانشان از موسیقی آرام استفاده می کنند .
اگرما بخواهیم تاثیر موسیقی بر روح و روان کودکانمان را دریک جمع بندی خلاصه کنیم میتوانیم به طور کلی بگوییم که مخ به دونیم کره شکل گرفته است که یک قسمت ازآن برای محاسبات اعداد و ارقام وقسمت دیگر آن به طور کامل مربوط به قسمت هنرهای یک انسان محسوب می شود پس موسیقی یکی ازعاملهای محرک برای تخلیه روح و روان شناخته شده و می شود .
تاثیرات روانی موسیقی هایی ازنوع 8/6 را در عده ایی ازکودکان می توان پیدا کرد که یک حس شاد بودن با یک انرزی اضافی دربیشتر اوقات در وجودشان دیده می شود اما از رویی دیگر در تعداد زیادی ازکودکان دیده می شود که به علت زیاد از حد گوش دادن موسیقی های خاص که خانواده ها بیشتر به آنها علاقه دارند ذهن کودکانشان مجبور و یا عادت به دیدن وشنیدن اینگونه موزیک های خاص شده است وسبکهای دیگرموسیقی که مربوط به سنین آنها می باشند نمی توانند تحمل کنند . و گاه درعده ایی ازآنها پرخاش گریی حرکات ناموزون ویا سکوت های طولانی و دیده می شود که اگر به اصل این موضوع برگردیم می بینیم که یکی ازعوامل اینگونه حالات شنیدن و دیدن این موزیک ها میباشد که باعث اثر مستقیم روی آنها شده است که درسنین بالاتر می توان طرز پوشیدن لباس و آداب و منششان به تقلید از آن گروهها را اشاره کرد که دربعضی موارد دچارحوادثی غیرقابل جبران می شود که باید کاملا جدی گرفت . حال اگر موسیقی ایی که مربوط به سنین آنها باشد را قبل ازرفتن به مهد کودک ویا مدرسه برایشان گذاشته شود وحس حاکم برفضایی را که فرزندانمان دوست دارند برایشان درست شده باشد می تواند تآثیرات زیر را داشته باشد :
1- شادابی ونشاط
2- آرامش روحی وروانی (باانرزی اضافی)
3- آمادگی ذهنی برای فراگیری مطالب
بهادادن به هنرهای کودکان :
کودک امروز آینده فردای جامعه هر کشور را تضمین می کند و به نوعی خلاقیت هایی که دروجودشان حاکی است اگر ارزش و بها داده شود می توانند در آینده نزدیک به نوعی به ارزشهای خود و جامعه آن کشور جامه عمل بپوشاند و می توان گفت ایده ها و نظرهایشان با کوچک بودن ازدید ما ایده های بزرگی ازدید خودشان می باشد که اگر این ایده ها را از بعدی دیگر نگاه کنیم می تواند به نوعی ایده های بزرگی برای ماهم به حساب آید . دربعضی از انسانها دیده می شود که درسنین پایین آموزشهایی دیده اند که به نسبت طرز فکرشان و خلاقیت هایشان بالاتر ز دیگر افراد آن گروه سنی می باشد و می توان گفت که از کودکی مسیری را برای خود روشن کرده اند .
کودکانی وجود دارند که با سنین پایینی که دارند نوازندگان خوبی هستند و یا عده ایی از آنها هستند که کار با رایانه را به راحتی انجام می دهند و کارهایی ناخداگاه انجام می دهند که اصلا به سنین آنها نمی خورد . دربعضی از خانواده ها دیده می شود که بدون هیچ توجهی از کنار این هنرها و کارها به سادگی می گذرند و به جای تشویق فرزندانشان با یک کلمه آفرین یا خوب است و یا برو حوصله ندارم به راحتی از آن حرکت مثبت می گذرند ولی اگر بلعکس فقط با دادن یک کادوی کوچک آنها را تشویق کنیم فردای آن روزبه کارهای فراتر از آن می پردازند و یا با جدیت بیشتر به تمرین های آموزشی خود می پردازند . تمامی این حالات درزمانی میتواند اتفاق بیفتد که ذهنیت فرزندانمان رو به شاد بودن و یا بهتر است بگوییم رو به مثبت حرکت کند و هیچگونه فکر اضافی و یا فکر منفی برای ذهن آنها تراشیده نشده باشد .
IN THE NAME OF THE MOST HIGH
• Today s word is mechanized and all creatures and human beings that live on it have to spend some hours by music .in Nether lands ,for instance ,they play calm music for flowers at some certain hours of night for better growth .if we want to calculate the effect of music on our children ,we can generally say music is one of the factors in relaxing the soul .the brain has two hemispheres that one of the is for digist and arithmetic and the other one dedicated to arts .
• the type of music and its effects on the kid s soul :
• Psychic effect of pop / jazz music can be found in a group of children who have some sense of excitement and extra energy in most of the time ,from the other side in most cases ,it is seen that over listening to some special music that families are more interested in ,forces or makes the children get used to these type of music ad consequently the other forms of music that are suitable for their age can not be tolerated .so ,in some cases disharmonized reactions or long silent s happen .if we fours on the core of this subject we realize that one of the factors of these reactions is listening to these types of music .there types of music have straight effects on them .in older ages this effect can be seen through the way of clothes and social behavior which are imitations from these groups .in some cases this matter causes uncompensatable accidents that should be seriously considered .now ,if their own music can be played for them before their entrance to kindergarten or school and the space that they like can be created ,the following effect may happen :
________________________________________
• 1- happiness and exciement
• 2- psychic and soul calmmess
• 3- internalpreparation for learning
• praising the children art :
• Today s child garentees the country s tomorrow ,in other words if we prais and evaluate their creatirities ,they can reinforce their sociaty s capabilities in near future ,if we look at these ideas form some other angle ,they can be considered as big important ones for us .in some cases we can see that some people have recieved some educations in lower ages which are higher than the average or normal thoughts or creativities for that age .we can say these people have chosen some special way of life .there are children who are good players or can easily work with P.C.s or other arts which have no relation to their age .in some families these capabilities are simply ignored .these parents may pass them just by sayin : it s ok! or well done! or i m busy now! easily .but if encourage them by some small gift ,they will do some greater things the day after or may pay attention to their activities more seriously .all these happens at the time that our kids .minds are toward positive feelings and there are no extra or negative thought in their mind .
Let s the success of our today s children and tomorrow s sociaty builders !
( Hamed Soultani
اختلال دو قطبی نوع یک
نویسنده : چنگیز ایرانپور
یکی از انواع مهم اختلالات خلقی، اختلال دو قطبی نوع یک (I) نامیده می شود. این اختلال مربوط به حالت هیجانی درونی مستمر شخص می باشد. این بیماران هم دوره های افسردگی و هم دوره های سر خوشی دارند.
افرادیکه در فاز مانیا (سرخوشی) قرار دارند حالت انبساط خاطر، پرش افکار، کاهش خواب، افزایش احترام به نفس، افکار بزرگ منشانه دارند و بیمارانی که در فاز افسردگی هستند با کاهش انرژی و علاقه، احساس گناه، اشکال در تمرکز، بی اشتهائی و افکار مرگ و خودکشی مشخص هستند.
فرد مانیا در بسیاری از افسانه های قدیمی شخصیتی ریشه دار است که با رفتاری دیوانه وار، چشمانی خیره و حرکاتی نمایشی و پر آب و تاب مشخص می گردد. دوره های شیدایی در مقایسه با افسردگی فراوانی کمتری دارند.
سیر
بیماری دو قطبی نوع یک (I) غالباً با افسردگی شروع می شود (75 درصد موارد در زنها و 67 درصد موارد در مردها) و یک اختلال عود کننده است. اکثر بیماران هم دوره های مانی و هم افسردگی را تجربه می کنند. دوره های مانی درمان نشده حدوداً 3 ماه دوام می آورد. حدود 40 تا 50 درصد بیماران دو قطبی ممکن است دو سال پس از حمله اول دچار حمله دوم گردند.در اختلال دو قطبی I میزان شیوع حدود 1 درصد در طول عمر می باشد.
هزینه این اختلال برای بیماران و خانواده های، آنان و جامعه قابل ملاحظه است. شیوع این بیماری در زنان و مردان برابر است. میانگین سنی شروع این اختلال 30 سالگی می باشد اما از سن 5 یا 6 سالگی تا 50 سالگی گسترده است. از لحاظ وضعیت تاهل نیز این بیماری ممکن است در افراد طلاق گرفته یا مجرد بیش از افراد متاهل دیده شود. میزان طلاق نیز در این گروه افراد بالا می باشد
علت شناسی
عوامل زیست شناختی، عوامل ژنتیک و عوامل روانی. اجتماعی و یا ترکیبی از آنها را می توان علت این بیماری تلقی کرد. عوامل زیست شناسی مهم شامل انتقال دهنده های عصبی و بی نظمی های عصبی - غددی باشند.
عوامل ژنتیک نقش بسیار مهمی دارند، بطوریکه مطالعات نشان داده است که یکی از والدین به این اختلال دچار باشد، با احتمال 25 درصد فرزندشان شانس ابتلا به این بیماری را خواهد داشت و اگر هر دو والدین اختلال دو قطبی داشته باشند شانس ابتلاء بچه ها به این بیماری بین 50 تا 75 درصد خواهد بود.
عوامل روانی اجتماعی متعددی نیز ممکن است در ایجاد این بیماری به تنهائی و یا به همراه عوامل دیگر نقش داشته باشند. از جمله : رویدادهای زندگی و استرس محیطی، خانواده، عوامل شخصیتی قبل از بیماری و موارد دیگر می توان ذکر کرد.
تشخیص
این بیماری با وجود دوره های مانیا (سرخوشی) و افسردگی مشخص می شود. علائم و نشانه های افسردگی و توضیحات مربوط به آن در بخش افسردگی سایت آمده و چون همان علائم و نشانه ها برای تشخیص مطرح می باشد لذا تکرار نمی گردد اما علائم و نشانه هائی که به عنوان ملاکهای دوره مانیا تلقی شده و توسط فرد متخصص ارزیابی شده تا تشخیص این بیماری گذاشته می شود شامل :
1- یک دوره مشخص خلق غیر طبیعی و مستمراً بالا، توام با احساس خودبزرگ بینی، یا تحریک پذیر که حداقل یک هفته طول می کشد.
2- وجود 3 یا بیشتر از علائم زیر :
الف) افزایش احترام به نفس یا خودبزرگ بینی
ب) کاهش نیاز به خواب (مثلاً 3 ساعت خواب بر ایشان کافی است)
ج) حرافتر از معمول یا احساس فشار برای صحبت مستمر.
د) پرش افکار یا تجربه ذهنی سبقت جوئی افکار.
ه) پریشانی حواس (به راحتی محرکهای بی اهمیت خارجی توجه شان را جلب می کند)
و) افزایش رفتار هدفدار (اجتماعی، شغلی، تحصیلی، فعالیت جنسی) یا تحریک روانی - حرکتی.
ی) درگیری مفرط با فعالیتهای لذت بخشی که احتمال نتایج دردناک آن زیاد است، مثل ولخرجی بی مهابا، بی احتیاطیهای جنسی، یا سرمایه گذاریهای حرفه ای جاهلانه.
3- باعث اختلال در عملکرد شغلی، فعالیتهای اجتماعی، و یا روابط بین فردی شده و ممکن است برای جلوگیری از آسیب به خود و یا دیگران نیاز به بستری باشد.
ویژگیهای بیماران مانیک
بیماران مانیک خلق بالا دارند، تحریک پذیر بوده و زود از کوره در می روند، حالت نشئه دارند، ممکن است برای افراد ناآشنا گمراه کننده بوده و جنبه عادی جلوه نماید، اگر در رسیدن به خواسته هایش به مانع برخورد کند پرخاشگری می کنند، تمایل به پوشیدن لباسهای با رنگهای روشن و ناهماهنگ و بستن زیورآلات دارند، دوست دارند لباسهای بدن نما بپوشند، ممکن است در ملاء عام بخواهند لباس هایشان را درآورند، مشغله ذهنی با افکار مذهبی، سیاسی، مالی، جنسی، با دادخواهی دارند.
بیماران مانیک هیجان زده، پرحرف و گاهی سرگرم کننده و بیش فعال هستند، سطح تحمل آنها پائین است و خیلی زود ممکن است به خشم و رفتار خصمانه منجر گردد. طرز تکلم این افراد معمولاً بلند، سریع، و زیاد می باشد بطور فهم آن برای شنونده مشکل بوده و نمی توان صحبت کردن آنها را قطع کرد، هر چه شدت بیماری بیشتر باشد این نکته شدیدتر در بیمار دیده می شود. قدرت تمرکز پائین است، و در هنگام صحبت معمولاً از این شاخه به آن شاخه می پرند.
هذیان و توهم ممکن است پیدا کنند. حواسشان زود پرت می شود، خود بزرگ بینی و اعتماد به نفس دارند. حافظه این افراد آسیب نمی بیند. حدود 75 درصد آنان مهاجم و تهدید کننده هستند. احتمال خودکشی و دیگرکشی در این افراد نیز وجود دارد.
ولخرجی می کنند و وسایل خود را ممکن است به دیگران ببخشند. دروغگویی و فریبکاری در آنان شایع است. وقوع شیدائی لازمه تشخیص اختلال دو قطبی است.
یعنی اگر فرد بیماریش برای بار اول با دوره مانیا شروع شود و یا اینکه قبلاً با افسردگی شروع شده ولی حالا دچار مانیا باشد، تشخیص بیماری دو قطبی I گذاشته می شود. اما اگر دچار افسردگی باشد تشخیص افسردگی گذاشته می شود، تا زمانیکه دوره مانیا مشاهده گردد.
چگونگی تظاهر این دوره ها متفاوت می باشد مثلاً ممکن است در طی یک روز هر دو دوره مانیا و افسردگی را فرد تجربه کند. یا اینکه فرد دچار یکی از این اختلالات شده و پس از بهبودی پس از یک فاصله زمانی دچار دوره دیگر گردد.
اختلال دو قطبی نوع یک (I) در کودکان و نوجوانان
در نوجوانان علائم مانیا ممکن است عادی جلوه نماید و علائم عمده این گروه شامل سوء مصرف الکل یا مواد مخدر، اقدام به خودکشی، مسائل تحصیلی، گرایشات فلسفی، نشانه های وسواس، شکایت از بیماریهای جسمانی متعدد، درگیری و مشاجرات متعدد، می شود. میزان بروز این اختلال در کودکان و نوجوانان 1 درصد است و شروع آن حتی ممکن است در 8 سالگی باشد.
درمان
امروزه هم برای دوره های افسردگی و هم برای مانیا درمان های اختصاصی وجود دارد، و مطالعات بیانگر تاثیر درمان پیشگیری کننده می باشد. تاکید درمان نیز به درمان داروئی و روان درمانی معطوف به خود بیمار است. ضمن اینکه درمان باید از تعداد و شدت عوامل استرس زای زندگی بیمار بکاهد.
معمولاً این بیماران نیاز به بستری دارند که البته خودشان مخالفت نموده و رضایت نمی دهند. از جمله داروهائیکه در درمان این بیماران بکار برده می شود موارد زیر را می توان نام برد :
کلونازپام، لورازپام، هالوپریدول، والپروئیت، کاربامازپین، و لیتیوم. این داروها با توجه به شدت بیماری و اینکه در چه دوره و یا فازی از بیماری می باشند انتخاب می گردند که باید حتماً توسط پزشک متخصص صورت گیرد زیرا ممکن است مصرف خود به خودی این داروها عوارض جانبی خطرناکی به همراه داشته باشد.
نقش فشار روحی بر مغز انسان
نیاز کودکان به مهر و محبت به اندازه کافی شناخته شده است، اما این شناخت که عشق و علاقه نه تنها در پختگی عاطفی نقش دارد بلکه ساختار مغز را نیز متاثر می کند، یافته جدیدی است به گزارش پایگاه اینترنتی مجله علمی روانکاوی آلمان، به هنگامیکه دانشمندان کودکان یتیم یک کشور اروپای شرقی را مورد مطالعه قرار دادند، در مغز آنها حفره سیاهی یافتند که طبیعتا باید Kortex orbitofrontale باشد. این همان بخش از مغز است که مسوولیت رشد و تحول در درک احساس و ساخت، عملکرد و هضم عواطف، تجربه زیبایی و لذت، لیاقت و هنر رفتار و برخورد عاقلانه با دیگران را برعهده دار پژوهش های علم اعصاب و تحقیقات بیوشیمی با کمک و کاربرد تکنیک پویشگری مغز و مطالعات برش های آن، ثابت کرده اند که سیستم اعصاب نه تنها به تحریکات عواطفی عکس العمل نشان می دهد، بلکه در اساس شکل می گیرد مغز یک نوزاد هنوز به خوبی شکل نگرفته و بدون ساختار است و برای رشد و تحول خود به تحریک نیاز دارد، نه تنها به تحریکات محسوس و شناختی در اشکال و انحاء گوناگون مثل بازیها، رنگها یا موزیک، بلکه به برخوردها و رفتارهای محبت آمیز نیز محتاج است لبخند، تماس چشمها و وجود یک غمخوار و پرستار سبب آرامش و آسودگی خاطر و همزمان نیز ترشح هورمونهایی در frontale Kortexpr می گردد یعنی در آن بخشی از مغز که در همان سالهای نخستین شکل می گیرد و در پختگی رشد و تحول رفتار اجتماعی سرنوشت ساز است.
هر چه روابط و تاثیرات متقابل مثبت بیشتری بوقوع بپیوندد، اتصالات و شبکه های بهتر و بیشتری در این بخش ایجاد می گردد بدین ترتیب، نظریه پیوند جان بوولبی که گهگاه مورد تردید قرار می گرفت بوسیله پژوهش های بیولوژیکی تایید شد نظریه بوولبی می گوید، رشد و تحول یک کودک از طریق تجربه پیوندها و دلبستگیهای دوران کودکی به نحو مثبت و یا به گونه ای منفی تحت تاثیر قرار می گیرد یکی از مطالعات انجام شده در دانشگاه ویسکونسین آمریکا نشان داد که نحوه و چگونگی عکس العمل یک فرد در مقابل فشارهای روحی در سنین کودکی تعیین می شود نوزادانی که با مادران تحت فشار روحی یا افسردگی بزرگ می شدند، بعدها بیشتر از حد متوسط آسیب پذیر بودند. اینها در مواقع سخت و پیچیده با ترشح شدید هورمونهای فشار عکس العمل نشان می دهند جالب توجه اینجا است که کودکانی که در سنین بالاتر مادران خویش را افسرده تجربه می کردند، از عکس العمل شدید مشابهی برخوردار نبودند بنابراین خاطرات بد اولیه نه تنها رفتار را نقش می دهد بلکه بر طبق علوم و شناختهای جدید، عکس العملهای الگویی فیزیولوژیکی مغز را که تعیین کننده چگونگی برخورد و رفتار ما با احساسات و دیگر اشخاص هستند، نیز تحت تاثیر قرار می دهند بر اساس اکتشافات جدید، این پرسش در ظاهر ساده که آیا باید نوزاد عاجز گریان را در بغل گرفت و آرام کرد، دیگر به استیل تربیتی مربوط نمی شود واقعیت غیر قابل بحث آن است که نوزادان خود قادر به از میان بردن فشارهای روحی و احساسی خویش نیستند، آنها به هنگام هیجان و برآشفتگی، قدرت تغییر خودآگاه و انحراف ذهن خویش را ندارند در این موقعیت هیپوتالاموس موادی را بعنوان علامت تولید می کند که باعث ترشح هورمن فشار کورتیزول می گردد در سالهای پس از دوران کودکی، مغز در مواقع سختی و فشار یا با تولید بیش از حد هورمون که نتیجه آن بروز ترس و افسردگی است و یا با تولید کمتر از حد لازم که نتیجه آن سردی عواطف و بروز خشونت است، عکس العمل نشان می دهد نتیجه گیری از این شناختهای جدید علمی تنها چنین می تواند باشد که نوزاد در سالهای اولیه زندگیش به فردی نیازمند است که برایش شناخته شده باشد، فردی که حال و احوال نوزاد را درک کند، فردی که به وی لبخند بزند و با محبت و مهربانی رفتار کند خانم سو گرهاردت متخصص روان درمانی تردید دارد که پرورش و تربیت نوزاد توسط افراد غریبه بتواند این کیفیت پرورشی را بوجود آورد.
وی می گوید: در کودکان کم سنی که توسط غریبه ها پرورش می یابند، احتمالا این کمبود تجربه که وجود و مفهوم خاصی برای دیگری داشته باشد، وجود دارد.
آنها می آموزند که باید در انتظار علاقه و توجه دیگران باقی بماند والدین نیز در سالهای نخستین نیاز به حمایت دیگران دارند، مثلا در صورت وجود مشکلات با کودک به کمکهای روان درمانی یا به موسسات اجتماعی و گروهها و همدردان مشترک احتیاج دارند تا به این وسیله بتوانند از تنهایی و ایزوله شدن خود جلوگیری نمایند
روش صحیح مطالعه
بارها شنیده ایم که دانش آموز یا دانشجویی می گوید :
(( دیگرحال و حوصله خواندن این کتاب را ندارم ))یا ((آنقدرازاین کتاب خسته شده ام که قابل گفتن نیست))ویا ((هرچقدرمیخوانم مثل اینکه کمتر یاد می گیریم))ویا ((10 بار خواندم و تکرار کردم ولی بازهم یاد نگرفتم))به راستی مشکل چیست ؟ آیا برای یادگیری درس واقعا باید 10 بار کتاب را خواند ؟ آیا باید دروس خود را پشت سرهم مرورکرد؟وآیا بایددهها بار درس راتکرارکردتا یادگرفت ؟ مطمئنا اگر چنین باشد ، مطالعه کاری سخت و طاقت فرسا است . اما واقعیت چیزی دیگر است . واقعیت آن است که این گروه از فراگیران ، روش صحیح مطالعه را نمی دانند و متاسفانه در مدرسه و دانشگاه هم چیزی راجع به چگونه درس خواندن نمی آموزند . یادگیری و مطالعه ، رابطه ای تنگاتنگ و مستقیم با یکدیگر دارند، تا جایی که می توان این دو را لازم و ملزوم یکدیگر دانست. برای اینکه میزان یادگیری افزایش یابد باید قبل از هرچیز مطالعه ای فعال و پویا داشت .
شیوه صحیح مطالعه ،چهار مزیت عمده زیر را به دنبال دارد:
1- زمان مطالعه را کاهش میدهد.
2- میزان یادگیری را افزایش میدهد .
3-مدت نگهداری مطالب در حافظه را طولانی تر می کند.
4- بخاطر سپاری اطلاعات را آسانتر می سازد.
برای داشتن مطالعه ای فعال و پویا نوشتن نکات مهم درحین خواندن ضروری است تابرای مرور مطالب،دوباره کتاب رانخوانده و در زمانی کوتاه ازروی یادداشتهای خود مطالب را مرور کرد .
یادداشت برداری ، بخشی مهم و حساس از مطالعه است که باید به آن توجهی خاص داشت . چون موفقیت شما را تا حدودی زیاد تضمین خواهد کرد و مدت زمان لازم برای یادگیری را کاهش خواهد داد. خواندن بدون یادداشت برداری یک علت مهم فراموشی است.
شش روش مطالعه :
خواندن بدون نوشتن خط کشیدن زیرنکات مهم حاشیه نویسی خلاصه نویسی کلید برداری خلاقیت و طرح شبکه ای مغز
1-خواندن بدون نوشتن:
روش نادرست مطالعه است . مطالعه فرآیندی فعال و پویا است وبرای نیل به این هدف باید از تمام حواس خود برای درک صحیح مطالب استفاده کرد. باید با چشمان خود مطالب را خواند، باید در زمان مورد نیاز مطالب را بلند بلند ادا کرد و نکات مهم را یادداشت کرد تا هم با مطالب مورد مطالعه درگیر شده و حضوری فعال و همه جانبه در یادگیری داشت و هم در هنگام مورد نیاز ، خصوصا قبل از امتحان ، بتوان از روی نوشته ها مرور کرد و خیلی سریع مطالب مهم را مجددا به خاطر سپرد .
2- خط کشیدن زیر نکات مهم :
این روش شاید نسبت به روش قبلی بهتر است ولی روش کاملی برای مطالعه نیست چرا که در این روش بعضی از افراد بجای آنکه تمرکز و توجه بروی یادگیری و درک مطالب داشته باشند ذهنشان معطوف به خط کشیدن زیر نکات مهم می گردد .حداقل روش صحیح خط کشیدن زیر نکات مهم به این صورت است که ابتدا مطالب را بخوانند و مفهوم را کاملا درک کنند و سپس زیر نکات مهم خط بکشند نه آنکه در کتاب بدنبال نکات مهم بگردند تا زیر آن را خط بکشند .
3- حاشیه نویسی :
این روش نسبت بدو روش قبلی بهتر است ولی بازهم روشی کامل برای درک عمیق مطالب و خواندن کتب درسی نیست ولی می تواند برای یادگیری مطالبی که از اهمیتی چندان برخوردار نیستند مورد استفاده قرار گیرد.
4- خلاصه نویسی :
در این روش شما مطالب را میخوانید و آنچه را که درک کرده اید بصورت خلاصه بروی دفتری یادداشت می کنید که این روش برای مطالعه مناسب است و از روشهای قبلی بهتر می باشد چرا که در این روش ابتدا مطالب را درک کرده سپس آنها را یادداشت می کنید اما بازهم بهترین روش برای خواندن نیست .
5- کلید برداری :
کلید برداری روشی بسیار مناسب برای خواندن و نوشتن نکات مهم است . در این روش شما بعد از درک مطالب ، بصورت کلیدی نکات مهم را یادداشت می کنید و در واقع کلمه کلیدی کوتاهترین، راحتترین ،بهترین وپرمعنی ترین کلمه ای است که با دیدن آن، مفهوم جمله تداعی شده و به خاطر آورده می شود .
6- خلاقیت و طرح شبکه ای مغز:
این روش بهترین شیوه برای یادگیری خصوصا فراگیری مطالب درسی است .در این روش شما مطالب را میخوانید بعد از درک حقیقی آنها نکات مهم را به زبان خودتان و بصورت کلیدی یادداشت می کنید و سپس کلمات کلیدی را بروی طرح شبکه ای مغز می نویسد ( در واقع نوشته های خود را به بهترین شکل ممکن سازماندهی می کنید و نکات اصلی و فرعی را مشخص می کنید)تا در دفعات بعد به جای دوباره خوانی کتاب ، فقط به طرح شبکه ای مراجعه کرده وبا دیدن کلمات کلیدی نوشته شده بروی طرح شبکه ای مغز ، آنها را خیلی سریع مرور کنید . این روش درصد موفقیت تحصیلی شما را تا حدود بسیار زیادی افزایش میدهد و درس خواندن را بسیار آسان می کند. و بازده مطالعه را افزایش میدهد.
شرایط مطالعه
((بکارگیری شرایط مطالعه یعنی بهره وری بیشتر از مطالعه ))
شرایط مطالعه ، مواردی هستند که با دانستن ، بکارگیری و یا فراهم نمودن آنها ، می توان مطالعه ای مفیدتر با بازدهی بالاتر داشت و در واقع این شرایط به شما می آموزند که قبل از شروع مطالعه چه اصولی را به کار گیرید ، در حین مطالعه چه مواردی را فراهم سازید و چگونه به اهداف مطالعاتی خود برسید و با دانستن آنها می توانید با آگاهی بیشتری درس خواندن را آغاز کنید و مطالعه ای فعالتر داشته باشید :
1- آغاز درست :برای موفقیت در مطالعه ،باید درست آغازکنید.
2- برنامه ریزی : یکی از عوامل اصلی موفقیت ، داشتن برنامه منظم است .
3- نظم و ترتیب: اساس هر سازمانی به نظم آن بستگی دارد .
4-حفظ آرامش: آرامش ضمیر ناخود آگاه را پویا و فعال میکند.
5- استفاده صحیح از وقت :بنیامین فرانکلین، ((آیا زندگی را دوست دارید؟ پس وقت را تلف نکنید زیرا زندگی از وقت تشکیل شده است .))
6- سلامتی و تندرستی: عقل سالم در بدن سالم است .
7- تغذیه مناسب: تغذیه صحیح نقش مهمی در سلامتی دارد.
8- دوری از مشروبات الکلی : مصرف مشروبات الکلی موجب ضعف حافظه می شود .
9 - ورزش : ورزش کلید عمر طولانی است .
10-خواب کافی: خواب فراگیری و حافظه را تقویت می کند.
11 -درک مطلب:آنچه در حافظه بلند مدت باقی می ماند ، یعنی مطالب است .
چند توصیه مهم که بایدفراگیران علم از آن مطلع باشند.
1- حداکثر زمانی که افراد می توانند فکر خود را بروی موضوعی متمرکز کنند بیش از 30 دقیقه نیست ، یعنی باید سعی شود حدود 30 دقیقه بروی یک مطلب تمرکز نمود و یا مطالعه داشت و حدود 10 الی 15 دقیقه استراحت نمود سپس مجددا با همین روال شروع به مطالعه کرد.
2- پیش از مطالعه از صرف غذاهای چرب و سنگین خودداری کنید. و چند ساعت پس از صرف غذا مطالعه نمائید چون پس از صرف غذای سنگین بیشتر جریان خون متوجه دستگاه گوارش میشود تا به هضم و جذب غذا کمک کند و لذا خونرسانی به مغز کاهش می یابد و از قدرت تفکر و تمرکز کاسته میشود . از مصرف الکل و دارو هم خودداری فرمائید همچنین غذاهای آردی مثل نان و قندی قدرت ادراک و تمرکز را کم می کند نوشابه های گازدارهم همینطور هستند.
3- ذهن آدمی با هوش است اگر یادداشت بردارید خود را راحت از حفظ و بیاد سپاری مطالب می کند و نیز همزمان نمی توانید هم مطلبی را بنویسید و هم گوش دهید . پس در حین مطالعه لطفا یادداشت برداری نمائید
واقعیتهایی درباره اعتیاد و افسردگی
کسانی که به مصرف الکل و سایر مواد مخدّر وابستگی دارند غالباً از بیماریهای روانی نیز رنج میبرند. عدم درمان بیماریهای روانی این افراد، درمان اعتیاد آنها را نیز مشکلتر و پیچیدهتر میسازد.
افسردگی یکی از مسائل رایج در بین معتادان است. تشخیص بین افسردگی حاد و آشفتگی هیجانی ناشی از اعتیاد به دلایل زیر میتواند مشکل باشد:
اکثر داروها از جمله الکل، مسکّنها و آرامبخشها خودشان اثر شلکنندگی و رخوتآور دارند.
بسیاری از نشانههای افسردگی در خلال ترک اعتیاد ظاهر میشوند. برای مثال، متعادان به کوکائین معمولاً سه تا پنج روز پس از آخرین مصرف، دچار خواب آلودگی و رخوت شدید میشوند.
مصرف الکل یا مواد مخدّر یک نوع بیخیالی ایجاد میکند که تأثیر هیجانی رویدادهای روزمره را کاهش میدهد. بدون مصرف این مواد، همان هیجانها و احساسات دوباره برای فرد وجود خواهد داشت و او ممکن است آنها را غیرعادی بپندارد.
دوران اعتیاد، تراژدیهای زیادی از قبیل طلاق، از دست دادن حضانت فرزندان، از دست دادن کار و ... به همراه دارد که باعث غم و اندوه زیادی میگردد.
از دست دادن ارتباط با دیگران میتواند سبب غم و اندوه گردد. الکل و دیگر مواد مخدّر معمولاً به صورت «بهترین دوست» فرد در میآیند. دوستی که همیشه حاضر است و باعث آرامش و تسکین میگردد.
بسیاری از نشانههای افسردگی معمولاً با پرهیز از مصرف الکل و دارو از بین میروند.
افسردگی حاد چیست؟
افسردگی حاد یا افسردگی عمده یک نوع بیماری است که بدن، ذهن و فرایندهای فکری را درگیر میکند. برخورد و خوراک و خواب فرد، بر نحوه نگاه کردن به خود و بر نحوه تفکر تأثیر میگذارد. اختلال افسردگی مشابه حالت غم و اندوهی که گاهی برای هر کس پیش میآید نیست. این اختلال نشانه ضعف شخصی نیست و وضعیتی نیست که آرزوکنیم خود به خود برطرف گردد. افرادی که دچار افسردگی میشوند نمیتوانند به آسانی «خود را جمع و جور کنند» و بهتر شوند. نشانههای افسردگی در صورتی که درمان صورت نگیرد میتوانند هفتهها، ماهها یا حتی سالها باقی بمانند.
نشانههای افسردگی
هر کس که دچار افسردگی میشود لزوماً همه نشانههای افسردگی را با هم ندارد. بعضیها فقط چند نشانه و برخی دیگر تعداد بیشتری از نشانهها و عوارض بیماری را پیدا خواهند کرد. همچنین شدّت عوارض نیز از یک فرد به فرد دیگر و در طول زمان متفاوت است.
این نشانهها عبارتند از:
احساس غمگینی، اضطراب یا «خالی بودن» مداوم
احساس ناامیدی و بدبینی
احساس گناه، بیارزش بودن یا بیپناهی
از دست دادن علاقه به فعالیتهایی که قبلاً خوشایند بودند.
کاهش انرژی، خستگی و کندی
مشکل در تمرکز، یادآوری یا تصمیمگیری
بیخوابی یا خواب بیش از حدّ
تغییر در اشتها و وزن
فکر خودکشی یا مرگ و یا اقدام به خودکشی
تندخویی، تحریکپذیری، زودرنجی، بیقراری، بیحوصلگی
عوارض جسمی و فیزیکی ماندگار که به درمان جواب نمیدهند، مثل سردرد، اختلال گوارشی یا دردهای مزمن
شیوع افسردگی
اغلب پژوهشها نشان میدهند که میزان افسردگی حاد در بین معتادان (الکل یا مواد مخدّر)، چهار برابر بیشتر از دیگران است. همچنین میزان افسردگی در بین زنان معتاد، دو برابر مردان است. این نسبت در بین غیرمعتادان نیز برقرار است. هنگامی که فردی که به الکل یا مواد مخدّر وابستگی دارد دچار افسردگی حاد میشود، علاوه بر درمان وابستگی شیمیایی بدنش باید تحت درمان سلامت ذهنی نیز قرار گیرد.
تشخیص افسردگی
تشخیص دقیق بسیار حساس است. اگر این نشانهها و عوارض افسردگی را در خود یافتید، باید حتماً توسط یک روان درمانگر که در زمینه وابستگی به الکل و مواد مخدّر نیز تجربه داشته باشد تحت معاینه و سنجش قرار گیرید.
درمانهای موجود
معمولاً افسردگی در معتادان (الکل یا دارو) از طریق روان درمانی و داروهای ضد افسردگی، درمان میگردد. مطالعات نشان دادهاند که درمان از طریق داروهای ضدافسردگی در کاهش افسردگی بین الکلیها موثر است. البته باید توجه داشت که دارو درمانی، تنها بخشی از طرح و برنامه درمان است و نمیتواند جایگزین روان درمانی گردد. درک این نکته حائز اهمیت است که دارو درمانی باید توسط متخصصی که آشنایی کامل به سوء مصرف و وابستگی به مواد دارد صورت گیرد زیرا برخی از داروهایی که برای درمان افسردگی تجویز میگردند خودشان ممکن است اعتیادآور باشند.
ترجمه : کلینیک الکترونیکی روانیار
منبع
“Facts about Addiction and Depression”, Mental Health Center, Hazelden Foundation, 2004.
مقالات مرتبط
* ارتباط متقابل افسردگی و اعتیاد
چگونه بخوابیم؟
ساعات منظمی را برای به خواب رفتن و برخاستن تعیین کنید و تا جایی که ممکن است این نظم را در روزهای تعطیل نیز حفظ کنید. برای خواب خود آیینی در نظر بگیرید و رشته ای از کارها را هرشب پیش از خواب تکرار کنید؛ مثل تفکر درباره آنچه روز انجام داده اید، دعا کردن و خواندن داستانی بدون هیجان تا انتقال از بیداری به خواب آسان تر شود.
حجاب در ادیان الهی
مقدمه:
لزوم پوشیدگی زن در برابر مرد بیگانه یکی از مسائل مهم اسلامی است.در خود قرآن کریم درباره ی این مطلب تصریح شده است.پوشیدن زن،خود رااز مرد بیگانه یکی ازمظاهر لزوم حریم میان مردان وزنان اجنبی است. همچنانکه عدم جوازخلوت میان اجنبی واجنبیه یکی دیگرازمظاهر آن است.باکمال تاسف د راوج شکوفایی علم وصنعت درجهان معاصر،الهامات درونی زن،لگد مال هوسهای زود گذروسود جویی های اقتصادی میگرددوقانون الهی حجاب نادیده گرفته میشودوبه نام آزادی فرهنگ خود آرایی وبی بند وباری ترویج می شود.نوشتاری که پیش رودارید درباره ی حجاب زنان ازدیدگاه ادیان الهی وفلسفه ی پوشش وحجاب اسلامی است.تاریخچه ی حجاب همه ادیان آسمانی،حجاب و پوشش زن را واجب و لازم شمرده اند وجامعه بشری را به سوی آن دعوت کرده اند به دلیل آنکه لزوم پوشش و حجاب به طور طبیعی درفطرت زنان به ودیعت نهاده شده است،احکام و دستورات ادیان الهی هماهنگ و همسو با فطرت انسانی تشریع شده است،پس درهمه ادیان الهی پوشش وحجاب زن واجب گشته است.علامه نقدی درکتاب خویش تحت عنوان (جایگاه زن نزد امتهای قبل از اسلام ) می نویسد:مشهورترین امتهایی که قبل ازاسلام می زیسته اند درتمامی آنان حجاب زنان معمول ورایج بوده است.اما ایرانی ها : برخی اززنان آنها دارای حجاب وبرخی بدون حجاب بودند و بدان افتخارمی کردند البته سخت گیری برخی از آنان در مورد زنان به گونه ای بود که زن مجبوربود تمام دوران حیات خویش رادر میان چهار دیواری خانه محبوس باشد.اما برهمائیان :حجاب نزد آنان روش خاص خود راداشت زن حق نداشت از خانه خارج گردد وحق نداشت مردی غیراز محارمی که دین عرض کرده بود بشناسد.
خشونت و ویژگیهای جسمی - روانی
تیپهای بدنی و کژ رفتاری
بسیاری از نظریه پردازان در تبیین زیست شناختی کژ رفتاریها، تیپ بدنی و شخصیت را به هم مرتبط میدانند، حتی از زمان بقراط تیپهای مختلف بدنی و ارتباط آن با شخصیت فرد مورد توجه بوده است. امروزه نیز میتوان، تیپ شناسی را در نظریه برخی از اندیشمندان پیدا کرد، ما در اینجا به تیپ شناسی بدنی کرچمر، ویلیام شلدون و تیپ شناسی زیستی پنده اشاره میکنیم.
تیپ شناسی کرچمر
امیل کرچمر، روانپزشک آلمانی سه تیپ بدنی را از هم مجزا کرد (1925)
1ـ لاغر اندامان: که دارای اندامی بلند و لاغر، باریک و ظریف بدنی سخت با دست و پاهای بالنسبه بلند هستند. آنها قسمت اعظم کژرفتاران را تشکیل میدهند، مخصوصاً مرتکب سرقت، جعل، کلاهبرداری و خیانت در امانت میگردند.
2ـورزشکاران: که دارای استخوانبندی محکم و قامتی متناسب میباشند. از نظر کیفیت تبهکاری بعد از لاغر اندامان قرار دارند، بزهکاری آنان بیشتر اعمال خشونت و پرخاشگری است.
3ـ فربه تنان: دارای قامتی کوتاه یا متوسط، پهنای زیاد بدن، تنومند، سری پهن، چهرهای گرد هستند. تعدادشان در میان کژرفتاران بالنسبه کمتر است و بزهکاری آنها دیررس و توأم با فریبکاری میباشد.
تیپشناسی ویلیام شلدون